دوستی با حیوانات یا برده‌داری نوین

دوستی با حیوانات یا برده‌داری نوین؟

دوستان و یاران همدل، سلام.

در این ویدئو، محمد وجدانی درباره حمایت از حیوانات با خانم دکتر شارلوت طیار، پزشک متخصص پوست، مو و زیبایی مصاحبه می‌کند.

متن پیاده شده این ویدئو نیز در ادامه در دسترس شما است.

شما نیز می‌توانید پرسش‌ها و دیدگاه‌های خود را درباره این موضوع، در بخش نظرات مطرح کنید. خانم دکتر طیار، پاسخگوی پرسش‌های شما خواهند بود.

 

فهرست محتوای ویدئو

 

مقدمه
نه به نگهداری حیوانات در منزل، چرا؟
مزیت‌های نگهداری حیوان خانگی
نگهداری حیوان خانگی برای حیوان چه سودی دارد؟
حیوان خانگی داشتن چه تفاوتی با فرزند داشتن دارد؟
پدر و مادری که در را بر روی دختران خود قفل می‌کردند
اصطلاح حیوان خانگی اختراع کیست؟
وقتی موش آزمایشگاهی داریم، چرا حیوان خانگی نداشته باشیم؟
دوستی با حیوانات یا برده‌داری مدرن؟
چرا باغ وحش و باغ پرندگان آری، حیوان خانگی نه؟
مدرسه حیوانات
جغد به عنوان حیوان خانگی
زنبور عسل به عنوان حیوان خانگی
آیا ارزش جان حیوانات، مساوی است؟
راهکار غلبه بر تنهایی
قلاده شوک‌دار (قلاده ضد پارس)
غذا دادن به حیوانات
خاطره وحشتناک از حیوان خانگی که طعمه حیوان دیگری شد
حیوانات معلول به عنوان حیوان خانگی
بیمارستان حیوانات
از خانم دکتر دو تا مدال افتخار گرفتم!
استفاده پلیس و نیروهای امدادی از حیوانات

تماشای کلیپ در یوتیوب
محمد وجدانی، مدیر رسانه
شارلوت طیار

محمد وجدانی: خانم دکتر، خیلی خوشحالیم که دوباره در خدمت شما هستیم.

 

دکتر شارلوت طیار: همچنین.

 

محمد وجدانی: یک مطلب جالب دیگر شما داشتید که محبت کردید و آن را برای من فرستادید. من آن را خواندم؛ هم تیترش برای من جذاب بود – دوستی با حیوانات یا برده‌داری نوین – و محتوا را هم که خواندم، این طور نتیجه‌گیری کردم که شما ظاهرا خیلی با نگهداری حیوانات در منزل موافق نیستید.

 

دکتر شارلوت طیار: بله.

 

محمد وجدانی: برای منی که تنها هستم و یک حیوان خانگی دارم، می‌شود توضیح بفرمایید که چرا؟

 

بهتر است که من یک سؤال را اول از شما بپرسم: داشتن حیوان خانگی چه مزایایی برای شما دارد تا من بعد، از جانب آن حیوان به سؤال شما پاسخ بدهم.

 

محمد وجدانی: با کمال میل. تنهایی من را پر می‌کند.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: دوست‌داشتنی است.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: حرف من را گوش می‌دهد.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: نمی‌تواند با من بگو مگو کند.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: قهر که اصلا نمی‌کند.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان. بعضی وقت‌ها قهر هم می‌کند.

 

محمد وجدانی: بله، اگر یک موقعی به او خوب رسیدگی نکنم، ممکن است که کمی هم قهر کند.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: ولی هر چقدر که به او تشر بزنی، توهین کنی، ناراحتی خود را سر او خالی کنی، او هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد. البته که من خیلی او را دوست دارم و خیلی با او همراهی و همدلی می‌کنم.

 

دکتر شارلوت طیار: پس چه وقت‌هایی به او تشر می‌زنید؟

 

محمد وجدانی: چنین چیزی خیلی کم پیش آمده است؛ باید فکر کنم ببینم چه وقت‌هایی… وقت‌هایی که کمی بی‌حوصله یا خسته هستم. در چنین وقت‌هایی، وقتی می‌آید و میو میو می‌کند، به او می‌گویم برو آن طرف! چه می‌خواهی از جان من؟

 

دکتر شارلوت طیار: واکنش او چیست؟

 

محمد وجدانی: خیلی آرام و ساده می‌رود و یک گوشه می‌نشیند.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: خیلی حرف‌گوش‌کن است. چه خوب، نه؟

 

دکتر شارلوت طیار: دوست داشتید که آدمی باشد که به این شکل با شما زندگی کند؟

 

محمد وجدانی: آدم که خب، قضیه‌اش فرق می‌کند.

 

دکتر شارلوت طیار: چه فرقی دارد؟

 

محمد وجدانی: اگر به آدم تشر بزنی یا به او بگویی که برو آن طرف، ممکن است که واکنش نشان دهد و حتی برای مدتی طولانی قهر کند.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: حیوانات خانگی، دیگر چنین دردسرهایی به همراه ندارد.

 

دکتر شارلوت طیار: پس شما تا به اینجا به دنبال منافع خود بودید.

 

محمد وجدانی: خب من به او رسیدگی می‌کنم، از او نگهداری می‌کنم، نمی‌گذارم که کسی او را اذیت کند.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: تغذیه‌اش را فراهم می‌کنم.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: گاهی با هم به پارک می‌رویم و قدم می‌زنیم.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: خیلی به او خوش می‌گذرد. اگر زبان داشت و از او می‌پرسیدید، می‌گفت که من از محمد وجدانی خیلی راضی هستم و خیلی از او سپاسگزارم.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان. خب فکر می‌کنید که با این نوع حمایت، در درازمدت چه چیزی برای این حیوان به ارمغان می‌آورید؟

 

محمد وجدانی: نمی‌دانم. چیزهای زیادی برای او به ارمغان می‌آورم.

 

دکتر شارلوت طیار: غذا؟ جای گرم و نرم؟ حفاظت از او در برابر حیوانات درنده؟

 

محمد وجدانی: توجه! او دوست دارد که کسی به او توجه کند و از او نگهداری کند.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: فکر کنم همین توجه، بهترین هدیه من به این حیوان خانگی باشد.

 

دکتر شارلوت طیار: شما فکر می‌کنید.

 

محمد وجدانی: خب من آدم هستم و فکر می‌کنم دیگر! او که نمی‌تواند فکر کند.

 

آ دکتر شارلوت طیار: هان. بعد، مطمئن هستید که توجه را دوست دارد؟ آن هم این نوع توجه انسانی را؟

 

محمد وجدانی: خیلی دوست داشتم که یک مدرسه حیوانات وجود داشت و می‌شد زبان حیوانات را یاد گرفت و با آنها صحبت کرد.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: ولی خب، نمی‌دانم. مطمئن نیستم.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان. خب برگردیم به راز خلقت و آفرینش. شما فکر می‌کنید که اگر حیوان، این توجهات را دوست داشته باشد، آیا راهی در طبیعت خود این حیوان نهادینه نشده است که توجه حیوان‌های دیگر یا توجه انسان‌های رهگذر را به خود جلب کند و تلاشی در این زمینه انجام دهد؟ مثل شکار، مثل سرپناهی که پیدا می‌کند، مثل تولید مثل، مثل رابطه جفت‌گیری‌ای که دارد، مثل فرزند. فیلم‌هایی که از حیوانات پخش می‌شود نشان می‌دهد که ظاهرا غریزه مادری در حیوانات وجود دارد. شما آیا فکر نمی‌کنید که اگر چنین حس توجه‌طلبی‌ای وجود نمی‌داشت که شما بخواهید آن را برآورده سازید، خود حیوان آیا در تکاپو برای به دست آوردن چنین جلب توجهی می‌بود؟

 

محمد وجدانی: خب، قضیه این است که ما هر چه را که به دست می‌آوریم، ممکن است در ازای آن، چیزی را هم از دست بدهیم.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: یک موقعی انسان‌ها در غار زندگی می‌کردند، الان در خانه و در اجتماع، دور هم زندگی می‌کنیم.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: و چه خوب که این فرصت فراهم شده که این حیوانات نیز از جنگل و کوه و دره به کنار ما بیایند و در یک محیط امن زندگی کنند.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

سگ حیوان خانگی

محمد وجدانی: به نظر من، این حیوانات هم راضی هستند. البته که خب، یکسری از شرایط را نیز از دست می‌دهند و من از این بابت، متأسفم.

 

دکتر شارلوت طیار: به نظر شما چه شرایطی را از دست می‌دهند؟

 

محمد وجدانی: اینکه نمی‌توانند بروند آزادانه در طبیعت بچرخند، اگر بخواهند شکاری انجام دهند و از این قبیل کارها. اگر می‌خواهند تولید مثل انجام دهند، خب شاید در منزل من نتوانند.

 

دکتر شارلوت طیار: شما در راز بقا و در راز ازدیاد نسل حیوانات، دست می‌برید. بله، آن حیوان ممکن است در بیرون خوراک دیگر جانوران شود و از بین برود؛ ولی نگهداری و توجه شما نیز تا زمانی جلوی شکار شدن او را می‌گیرد که از خانه بیرون نرفته باشد. وقتی این حیوان بیرون برود، چه؟

 

محمد وجدانی: خب اگر بیرون برود که ممکن است خیلی برایش خطرناک باشد.

 

دکتر شارلوت طیار: خطرناک‌تر از شرایط یک حیوان در حالت معمولی، خطرناک‌تر از شرایطی که در جنگل و دشت بوده. درست است؟

 

محمد وجدانی: بله ولی وقتی با من باشد، دیگر به من وابسته می‌شود. خودش هم دیگر نمی‌خواهد که بیرون برود.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: شاید اگر او را ببرم و در دشت رها کنم، خودش با پای خودش به خانه برگردد.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: البته اگر در این مسیر که به خانه برمی‌گردد، طعمه حیوانات دیگر نشود.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان. خب این رفتاری که مادر، پدر یا سرپرست طبیعی آن حیوان با آنها داشته و از بدو تولد از آنها نگهداری می‌کرده، فکر می‌کنید تا چه سنی این نگهداری را انجام می‌داده و حالا شما دارید در چه سنی برای او این کار را انجام می‌دهید؟

 

محمد وجدانی: خب البته سن و سال حیوانات با سن و سال انسان‌ها متفاوت است. ولی خب ما حیوان خانگی داریم که شاید در دوره کهنسالی‌اش باشد.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: هم خب از سنین خیلی پایین می‌آیند و در خانه‌ها مهمان من و افرادی مثل من می‌شوند. به نظرم اگر امکاناتش را داشته باشیم، خوب است که این حیوانات تا آخر عمر خود با ما باشند.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: تنهایی ما را پر می‌کنند و هم به ما دلبستگی و وابستگی دارند دیگر.

 

دکتر شارلوت طیار: یک سؤال از شما دارم. شما اگر بچه داشته باشید، تا دوره دبستان این نوع نگهداری قابل تقدیر است. آب، غذا، پوشاک در حدی که زندگی یه طور طبیعی ادامه پیدا کند و در برخورد با کودک، ظرافت بیشتری نسبت به برخورد با حیوان دارید. چون ظاهرا نمی‌توانید آن پرخاش‌هایی را که فکر می‌کنید می‌توان در مقابل حیوان انجام داد – مثلا وقتی اعصابتان خورد است یا حوصله ندارید – در برخورد با کودک هم انجام دهید. شاید جلوی بچه کمی بیشتر مراعات کنید تا مسائل روانشناسی هم رعایت شود.

 

محمد وجدانی: به نکته خیلی خوبی اشاره کردید. شاید اگر این حیوان خانگی من یک کودک بود، باید مدام مراقب این می‌بودم که یک وقت چیزی نگویم که ناراحت شود، اذیت شود.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: ولی با داشتن حیوان خانگی، دیگر چنین دغدغه‌ای نداریم.

 

دکتر شارلوت طیار: این یک مزیت برای شما است. درست است؟ راحت می‌شوید.

 

محمد وجدانی: اینجا به نظرم یکی از خوبی‌های داشتن حیوان خانگی این است که او نمی‌تواند از تو دلخور نمی‌شود.

 

دکتر شارلوت طیار: درست است.

 

محمد وجدانی: چون سر در نمی‌آورد. و تو نیازی نیست که مدام مراقب باشی که من الان یک چیزی به او نگویم که به او بربخورد.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: من حواسم باشد حرفی نزنم که برای او بدآموزی داشته باشد.

مدرسه حیوانات

دکتر شارلوت طیار: آهان. خب، بچه شما وقتی به سن دبستان برسد، کم‌کم ممکن است بگوید که کجا من را پیاده کن، کجا دیگر نیا جلوی دوستان من، جلوی مدیر و ناظم. از همان موقع است که او دارد هویت مستقل خود را پیدا می‌کند. می‌خواهد که به عنوان یک انسان مستقل دیده شود و جاهایی که خودش دلش می‌خواهد، از شما حمایت می‌گیرد. درست است؟

 

محمد وجدانی: بله، همین طور است. بچه‌ها از یک سنی به بعد، باید شروع کنند یاد بگیرند که مستقل باشند، مستقل فکر کنند و مستقل عمل کنند.

 

دکتر شارلوت طیار: شما وقتی یک گربه یا سگ هفت، هشت ساله را این طور حمایت می‌کنید، یعنی با هم به گردش می‌روید، در را بر روی او قفل می‌کنید، آب و غذای او را فراهم می‌کنید، فکر می‌کنید اگر مادر شما چنین برخوردی را با شما در سن فعلی شما بکند، خوشایند است؟ اینکه به شما جا بدهد، غذا بدهد، ولی شما به تنهایی نتوانید برای تهیه گزارش از منزل خارج شوید و به اینجا بیایید. به تنهایی نتوانید به اموری که برای شما مشغله ذهنی هست، بپردازید. مادرتان می‌گوید کجا داری می‌روی؟ در خانه را باز نکن! بعد، در را بر روی شما قفل می‌کند و هر موقع که خودش صلاح بداند، شما را بیرون می‌برد. یک دوری می‌زنید و برایتان جشن تولد می‌گیرد، تالار رزرو می‌کند، دوستان شما را دعوت می‌کند، ولی در اختیار او هستید. تازه، ما انسان هستیم و با عشق و علاقه می‌توانیم این کار را با دلخواه خود و با توجهی که داریم، انجام دهیم و در خدمت مادری باشیم که مثلا چنین خواسته‌ای دارد. یعنی این ایثار را بنا به خواسته خود انجام دهیم ولی فکر می‌کنید یک نفر اگر به زور چنین کاری کند و شما طوری زندگی کنید که فکر کنید که اگر در باز شود و من تنهایی بروم بیرون، چه می‌شود، فکر می‌کنید نمی‌شود یک انسان را این گونه نگه داشت که در سن شما بترسد از اینکه تنها بیاید بیرون، سوار ماشین شود، یک مسیری را طی کند و خلاصه به استقلال و طبیعت و هویت فردی خود نرسد.

 

محمد وجدانی: به نظرم این موقعیتی که توصیف کردید، موقعیت خوشایندی نیست. و اتفاقا من یاد یک خاطره افتادم. ما بچه که بودیم، می‌رفتیم دم در منزل، با بچه‌های دیگر، با بچه‌های همسایه بازی می‌کردیم. ولی همسایه روبرویی ما یک آقا و خانمی بودند که صبح‌ها می‌رفتند سر کار. آنها چند تا دختر بچه داشتند و موقعی که صبح به سر کار می‌رفتند، در خانه را بر روی این بچه‌ها قفل می‌کردند. و ما در کوچه مشغول بازی بودیم؛ سروصدای ما به گوش آن بچه‌ها می‌رسید و آنها می‌آمدند مدام به در خانه‌اشان ضربه می‌زدند.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: و من یادم است که با خود می‌گفتم چقدر بد! اینها چرا نمی‌آیند بیرون؟ چرا نمی‌توانند با بچه‌های دیگر بازی کنند؟ برای همین، این یک جور… از سر اجبار… البته آن آقا و خانم حق داشتند که به سر کار بروند و کسی را هم نداشتند که مراقب آن بچه‌ها باشد. برای حفظ جان آنها، برای مراقبت از آنها.. این به نفع خود بچه‌ها بود دیگر، که در بر روی آنها قفل باشد. ولی می‌توانم درک کنم که موقعیت خوشایندی نیست. آنها هم دوست داشتند که به کوچه بیایند و با همسایه‌ها بازی کنند. می‌توانم درک کنم که آنها یکجورهایی اسیر بودند. ولی خب این حیوان خانگی است، اسمش اصلا همین است: حیوان خانگی؛ باید در خانه باشد دیگر.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: همیشه که نمی‌تواند آزاد باشد و بیرون برود.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان. واژه حیوان خانگی را چه کسی اختراع کرده؟

 

محمد وجدانی: احتمالا یک آدمی که دوستدار حیوانات بوده است.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان. بعد، این با طبیعت حیوانات جور است؟

 

محمد وجدانی: خب قطعا که جور نیست. ولی خب، دیگر شهرنشینی، تمدن نو…

 

دکتر شارلوت طیار: یعنی حیوانات وقتی که متولد می‌شوند، نژاد خانگی دارند؟ از ابتدا، بدون اینکه ما دست ببریم، تغییر نژادی بدهیم، یک چیزی تولید کنیم مثلا از سگ‌ها، دم بلند، پای کوتاه؛ یک چیزی که با نژاد آنها جور نیست و به نوعی در شکار و فرار و اینها آنها را محدود می‌کند. این پای کوتاه، آن دم بلند. یا برای خوراک، اگر جلوی آنها نباشد شاید نتوانند ادامه حیات بدهند، خب؟ ما این نژاد را از چند نسل که به هم متصل می‌کنیم، قلمه می‌زنیم، جوانه می‌زنیم. ما داریم تولید می‌کنیم. و بعد اسمش را می‌گذاریم حیوان خانگی. حالا که تولید شده، ازدیادش می‌دهیم در همان خانه، بچه‌های او را دوباره می‌بخشیم به دوستانمان. البته اگر که برای او جفت‌گیری در نظر گرفته باشیم و امکانش را داشته باشیم؛ وگرنه چه کار می‌کنیم؟

 

محمد وجدانی: خب آخر شما توجه بفرمایید که ما موش آزمایشگاهی هم داریم. یعنی به خاطر اینکه یک نفعی به انسان برسد، موش‌ها را به محیط آزمایشگاهی می‌بریم و مقدرای آزمایش روی آنها انجام می‌دهیم.

 

دکتر شارلوت طیار: پس چرا اسم حمایت از حیوانات بر روی آن می‌گذارید؟

 

محمد وجدانی: خب الان حیوان آمده و دارد حمایت می‌شود دیگر. آب و غذای او فراهم است، همه چیز برای و فراهم است.

 

دکتر شارلوت طیار: موش آزمایشگاهی است یا دارد حمایت می‌شود؟

 

محمد وجدانی: چطور ما می‌توانیم موش آزمایشگاهی داشته باشیم، نمی‌توانیم حیوان خانگی داشته باشیم؟

 

دکتر شارلوت طیار: موش آزمایشگاهی در جهت خدمت به انسانی است که تفکر دارد. بعد، آن هم حالا مسئله دارد که اصلا انسان مجاز است از جان حیوانات دیگر برای آزمایش‌های خود استفاده کند یا نه؟ من سر آن بحثی ندارم و کمی گفتارم در این قسمت، پررنگ نیست. شاید هم این را بدانم که می‌توانم متقاعد شوم که از موش آزمایشگاهی هم شاید نباید استفاده کرد؛ ما اجازه نداریم این قدر در طبیعت دست ببریم. ولی حالا بنا به هر دلیلی که دانشمندان گفته‌اند حالا به جای اینکه ما قربانیان خود را از انسان‌ها بگیریم برای کشف فلان دارو یا متد، بیاییم اول بر روی حیوانات آزمایش انجام دهیم چون انسان، متفکر است و به نوعی حیوانات را می‌تواند با تفکر خود در قفس بیندازد و از حیوان به سود انسان، سوءاستفاده کند. حالا شما یک جا می‌گویید موش آزمایشگاهی، یک جا می‌گویید من خیلی لطف‌ها به آن حیوان می‌کنم، آخرش به این برمی‌گردد که همه لطف‌ها از دیدگاه mind شما است. از دیدگاه فکر شما است و شما تماما دارید به خودتان فکر می‌کنید.

 

محمد وجدانی: کمی احساس می‌کنم که آدم خودخواهی هستم. این جور که شما می‌فرمایید، به نظر می‌رسد که من کمی خودخواه هستم. بله؟

 

دکتر شارلوت طیار: تا شما چه فکر کنید. من نمی‌توانم بگویم.

 

محمد وجدانی: راستش حرف‌های شما من را به فکر می‌برد. ولی خب چند تا سؤال دیگر هم شاید بتوانیم بپرسیم. حمایت واقعی‌تر از حیوانات یعنی چه؟ مگر این کاری که ما می‌کنیم، حمایت نیست؟

 

دکتر شارلوت طیار: شما حیوانات را خیلی دوست دارید.

 

محمد وجدانی: من حیوانات را خیلی دوست دارم و تنها هم هستم.

 

دکتر شارلوت طیار: احساس می‌کنید که زبان بدن آنها، زبان ابراز هیجان آنها را متوجه می‌شوید و همین برای شما لذتبخش است، درست است؟

 

محمد وجدانی: دقیقا.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان. و اینکه آنها نمی‌توانند سخن بگویند برای شما یک مزیت است.

 

محمد وجدانی: البته من خیلی خوشحال می‌شدم که اینها هم می‌توانستند حرف بزنند و بگویند که وجدانی دمت گرم! خیلی ممنون که به ما پناه دادی و مراقب ما هستی.

 

دکتر شارلوت طیار: فقط در این حد.

 

محمد وجدانی: ولی خب به نظرتان ممکن است که چیزهای دیگری هم بگویند.

 

دکتر شارلوت طیار: ممکن بود بگویند که آنجا چرا ما را تنها گذاشتی و رفتی به کارت رسیدی؟ حواست نبود که ما در خانه منتظر هستیم.

 

محمد وجدانی: آخر من هر موقع که از خانه خارج می‌شوم می‌گویم که من می‌روم و برمی‌گردم.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: یعنی این امید را به آنها می‌دهم که نگران نباشند.

 

دکتر شارلوت طیار: ولی شما خبر ندارید که وقتی می‌روید چقدر نگران می‌شود یا پنجه بر روی در می‌کشد.

 

محمد وجدانی: خیلی سروصدا می‌کند و می‌گوید که نرووووو! ولی خب بالاخره من کارهای دیگری هم دارم.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان. خب، شما پس آزادی یک حیوان را به شکل طبیعی گرفته‌اید. سروصدای او هم در نظرتان قشنگ است ولی چون حیوان است، به اندازه یک انسان به او حق نمی‌دهید و این به نظر من همان برده‌داری نوین است. و این اسم حمایت از حیوانات را نمی‌توانید یدک بکشید.

 

محمد وجدانی: خب آخر ما باغ‌وحش هم داریم، باغ پرندگان هم داریم.

 

دکتر شارلوت طیار: بله. ببینید الان باغ‌وحش…

 

محمد وجدانی: هر کسی به نوعی دارد از حیوانات حمایت می‌کند. من این طور، آنها آن طور.

 

دکتر شارلوت طیار: ببینید، باغ‌وحش، دوباره برای انسان‌ها است. و اگر دقت کنیم، باغ‌وحش‌های جدید، در یکسری از کشورهای پیشرفته و جهان اول، دیگر به شکل قفسی بزرگ هم نیست؛ به شکل یک محدوده‌ای از طبیعت است که حصارکشی شده است تا آنهایی که می‌خواهند تماشا کنند، سوار واگن‌ها و ماشین‌هایی می‌شوند، از آنجا رد می‌شوند، در جاهایی که برای انسان خطرناک نباشد، توقف می‌کنند و به حیوانات غذا می‌دهند، آنها را تماشا می‌کنند، عکاسی می‌کنند، جاهایی که ایمن باشد، از خودرو پیاده می‌شوند. جاهایی که پلنگ و شیر و گرگ  و اینها هست، ممکن است خطرناک باشد؛ از اینجور جاها فقط رد می‌شوند. البته این مناطق حفاظ و حصار دارد.

 

محمد وجدانی: خیلی دوست دارم که یکبار با حیوان خانگی‌ام، این جایی را که شما می‌فرمایید، بروم.

 

دکتر شارلوت طیار: بله. و اگر آن حیوان خانگی آگاه شود از این همه آزادی که می‌توانست داشته باشد…

 

محمد وجدانی: ممکن است که دیگر نخواهد به خانه برگردد.

 

دکتر شارلوت طیار: و اگر همان جور که شما به جای او فکر می‌کنید، او هم بتواند فکرش را ارائه کند، شاید بتواند شما را متقاعد کند که این چه زندگی‌ای است که برای من ساخته‌ای؟ مثل این است که…

 

محمد وجدانی: به نظر من، حیوانات هم این شایستگی را دارند که برایشان مدرسه حیوانات راه‌اندازی کنیم تا بروند آنجا و آموزش ببینند. مربی بالای سرشان باشد؛ تا بدانند اینجایی که هستند، فرصت خوبی برای آنها به شمار می‌رود.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: ناشکری نکنند. ممکن بود طعمه جانوران درنده شوند. الان در خانه هستند، ایمن، تغذیه آنها فراهم است، یک نفر به آنها توجه می‌کند، با آنها بازی می‌کند.

 

دکتر شارلوت طیار: به نظر من، تفکر انسانی در این قضیه دارد حکمفرمایی می‌کند.

 

محمد وجدانی: منظورتان چیست؟

 

دکتر شارلوت طیار: منظورم این است که شما دارید با فکر یک انسان، چیزی را برای حیوانات تعیین می‌کنید که در قاموس آنها نمی‌گنجد. اگر قرار بود که حیوانات مدرسه درست کنند، خود آنها این کار را می‌کردند. چه کسی به ما گفت که مدرسه درست کنیم؟ این در طبیعت بشر بوده است که کلاس‌های مذهبی و کلاس‌های مطالعه راه‌اندازی کند و بعد، کم‌کم به مباحث دیگر از قبیل کلیسا، مسجد، مدرسه، دانشگاه و تحصیلات عالی بپردازد. چون این خواسته فطرت انسانی است که آموزش ببیند و بهتر بتواند با مسائل روبرو شود. ولی اگر خواسته حیوانی چنین چیزی بود، من فکر کنم که حیوانات تا الان حتما مدرسه‌هایی ساخته بودند و می‌دیدیم که مثلا سگ، ایستاده و دارد به بقیه سگ‌های کوچک درس می‌دهد. حتما خود حیوانات یک علائمی داشتند، اشاره‌هایی داشتند که جبر و هندسه و حساب و علوم و اینها را به هم آموزش بدهند و شاید زبان این کار را داشتند و شاید هم دارند چنین کاری انجام می‌دهند.

 

محمد وجدانی: البته من فکر می‌کنم که جغد دانا می‌تواند معلم بهتری باشد.

 

دکتر شارلوت طیار: بله، چرا که نه. هیچ‌وقت فکر نکرده‌اید که یک جغد را حیوان خانگی خود کنید؟

 

محمد وجدانی: فکر بدی نیست ولی باید برای این جغد به فکر یک قفس خوشگل هم باشم.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: چون ممکن است که پر بزند و این طرف و آن طرف برود.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان. هیچ‌وقت فکر نکرده‌اید که یک زنبور عسل را با یک نخ ببندید؟

 

محمد وجدانی: زنبور نیش می‌زند خانم دکتر!

 

دکتر شارلوت طیار: خب سگ هم گاز می‌گیرد؛ گربه هم چنگ می‌زند؛ وقتی یک حیوان، خانگی می‌شود دیگر این کارها را در قبال غذایی که به او می‌دهید و تربیتی که برایش فراهم می‌کنید، از او می‌گیرید؛ واکنش دفاعی حیوان را از او سلب می‌کنید. درست است؟ من فکر می‌کنم بتوانید با موفقیت کاری کنید که زنبور هم دیگر نیش نزند.

 

محمد وجدانی: آخر اگر نیش زنبور را بکشیم، دیگر می‌میرد.

 

دکتر شارلوت طیار: خب اگر دفاعیات موجودی را از او بگیرید و نمیرد، به نظر شما این موجود، نیمه جان نمی‌شود؟

 

محمد وجدانی: خب آره، قبول دارم که با داشتن حیوان خانگی او را از یکسری از امکاناتی که به عنوان یک حیوان در دل طبیعت می‌توانست داشته باشد محروم می‌کنم. بابتش هم شرمنده‌ام، متأسفم. ولی خب یکسری فایده هم برای او دارد دیگر. گفتم، یک چیزی را به دست می‌آوریم و یک چیزی را از دست می‌دهیم.

 

دکتر شارلوت طیار: بله. ولی شما حق دارید در مورد فایده‌هایی که برای خودتان است، تصمیم بگیرید ولی به نظر من، عنوان حمایت از حیوانات و حیوان دوستی در مورد فایده‌هایی که برای آن حیوان وجود دارد، جای سؤال دارد.

زنبور عسل
دختر و سگ

دکتر شارلوت طیار: برای دوستانی که می‌گویند که جان یک حیوان برای ما ارزش دارد و ما به خاطر جان حیوان است که از او مراقبت می‌کنیم و حتی اگر بیمار باشد او را نجات می‌دهیم، من یک سؤالی به ذهنم می‌رسد که اگر آن حیوان، سوسک، پشه، مگس، موریانه، زنبور باشد چه؟ مگر این حیوانات هم جان ندارند؟ نظرتان چیست که از اینها هم مراقبت کنیم. شما تصور کنید که طنابی، نخی مثل قلاده به دور گردن یک موریانه یا مگس یا سوسک ببندید و او را حیوان خانگی خود بدانید. آیا با چنین کاری، همان حس سگ و گربه داشتن را خواهید داشت؟ انسان‌ها به چند دلیل طرفدار نگهداری سگ یا گربه در منزلشان هستند؛ از جمله اینکه این حیوان ملوس است، گرم و نرم است، ناز است، بغل کردن آن حس خوبی به آدم می‌دهد، خود را برای صاحبش لوس می‌کند، هر چقدر هم که به او پرخاش کنی، باز از دست شما غذایش را می‌گیرد، حجمی دارد که برای انسان قابل استفاده، قابل نوازش کردن است. و حالا نتیجه‌ای که من می‌خواهم از این صحبت بگیرم این است که هدف ما نجات جان جیوان نیست، ما خود آن حیوان را دوست نداریم بلکه ما خودمان را دوست داریم. تصور کنید که منزل شما پر از مورچه باشد و مورچه‌ها در تمام گوشه و کنار خانه تردد کنند. شما می‌خواهید در این خانه بخوابید، رفت و آمد کنید ولی تمام بدن شما دچار خارش و گزش و مواردی از این قبیل شده است. جان یک مورچه چقدر از جان یک سگ کمتر است؟ اینجا که این مورچه‌ها دارند به ما آسیب می‌رسانند و بیشتر باعث آزار ما می‌شوند تا باعث لذت بردن ما و سرگرم کردن ما، ما خیلی راحت از مواد سمی برای قتل عام این مورچه‌ها یا موریانه‌ها استفاده می‌کنیم. داشتم به این فکر می‌کردم که خب ما اگر دوستدار حیوانات هستیم می‌توانیم در کنار این مورچه‌ها هم زندگی کنیم دیگر، مگر نه؟ اینها به منزل ما آمده‌اند و حالا می‌توانیم با هم غذا بخوریم، از آنها در برابر گرما و سرما مراقبت کنیم، اجازه تولید مثل به آنها بدهیم یا اینکه آنها را عقیم کنیم. یک بار در منزل خود من، در فاصله بین توری و شیشه منزلمان یک فضای بسته ایجاد شده بود. نمی‌دانم زنبورها از کجا به آنجا راه پیدا کرده بودند و می‌آمدند بین توری و در بسته خانه گیر می‌افتادند. متأسفانه این زنبورها بدون غذا مانده بودند و از بین رفته بودند. زمانی که آنجا را باز کردم، یکی دو تا از زنبورها نیمه جان در آنجا افتاده بودند. من توری را باز کردم، تمام آن زنبورها را خارج کردم. زنبورهای نیمه جان را نیز رها کردم تا بروند و به شهد گل‌ها برسند و ان‌شاءالله که نجات پیدا کنند. من آن زنبور نیمه جان را نمی‌شناختم. قرار نبود که او پای من را بو کند، پایم را لیس بزند و نوازش کند، به دنبال من راه بیفتد و از من حمایت کند، نسبت به من وفاداری داشته باشد، و شاید اگر که این حیوان طبق طبیعت خود عمل کند، حتی من را نیش بزند. منتهی من اگر ادعای دوستداری حیوانات را دارم، فکر می‌کنم که اینکه اجازه بدهم که این حیوانات در طبیعت خودشان رها باشند و در گلزار خود تغذیه کنند و همان جا پرواز کنند، و به زندگی طبیعی خود ادامه بدهند، بهترین نوع حمایت از حیوانات را انجام داده‌ام. یعنی بدون اینکه من توقعی داشته باشم که این حیوانات در کنار من چگونه دیده می‌شوند یا من در کنار آنها چگونه نمایش داده خواهم شد.

 

محمد وجدانی: خب این حرف‌های شما من را به فکر فرو می‌برد ولی سؤال من این است که پس من با تنهایی خود چه کنم؟

 

دکتر شارلوت طیار: آهان. خب. من فکر می‌کنم که روابط انسانی، بزرگ‌ترین عامل خوشحالی‌های ما انسان‌ها است. آیا درباره این روابط فکری نکرده‌اید؟

 

محمد وجدانی: خب چرا. ممکن است یک موقعی ازدواج کنم، بچه‌دار شوم.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: تا آن زمان چه؟

 

دکتر شارلوت طیار: آهان. مادر، پدر، برادر، خواهر، بچه برادر…

 

محمد وجدانی: خب آخر، آنها زندگی خود را دارند.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: ممکن است که خیلی نزدیک من نباشند.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: ولی حیوان خانگی، هر موقع که بخواهی، حاضر و آماده است.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان. دوستان متفاوت. فعالیت‌های اجتماعی. شما می‌توانید به اندازه‌ای که دوست دارید، فعالیت اجتماعی داشته باشید. الان دارید با من گزارش تهیه می‌کنید، بعدا می‌توانید…

 

محمد وجدانی: کاش می‌شد که حیوان خانگی‌ام را هم به اینجا می‌آوردم تا شما را ببیند.

 

دکتر شارلوت طیار: من زیاد…

 

محمد وجدانی: می‌دانم که مجذوب محبت شما می‌شد. دارم تلاش می‌کنم که شما را هم جذب کنم، بلکه یک مقدار راجع به حیوانات خانگی، ملایم‌تر فکر کنید و بنویسید.

 

دکتر شارلوت طیار: من اتفاقا دارم بسیار ملایم فکر می‌کنم درباره آنها. من دارم در جایگاه حیوان خانگی شما فکر می‌کنم. و فکر می‌کنم که اگر روزی، روزگار برعکس شود و حیوانات به ما افسار بزنند، ما را به این طرف و آن طرف بکشانند، غذای ما را بدهند، ما را عقیم کنند، شوکر به ما ببندند، تا می‌خواهیم فریاد بزنیم نه! نرو! نمی‌خواهم!…

 

محمد وجدانی: شوکر؟ آیا به حیوانات شوکر می‌بندند؟

 

دکتر شارلوت طیار: بله. برای سگی که پارس می‌کند، قلاده‌های بخصوصی وجود دارد. وقتی که سگی زیادی پارس می‌کند و همسایه‌ها شکایت می‌کنند، می‌گویند که این یک روش تنبیهی است. وقتی که سگ پارس می‌کند، این قلاده، ویبره‌ای تولید می‌کند در حد برق گرفتگی و آن حیوان چنان خموده می‌شود که دیگر به شیوه شرطی‌سازی یاد می‌گیرد که بی‌موقع پارس نکند. و این فروخفتن صدای آدمی است. دقیقا مثل این است که تا آدمی بخواهد حرف بزند، شما یک سیلی به صورت او بنوازید. و به نظر من، اسم حمایت از حیوانات رو یدک نکشید.

 

محمد وجدانی: من البته با این کار مخالفم. این بیشتر حیوان آزاری است تا حیوان دوستی. البته که بچه هم شاید یک موقعی لازم باشد که تنبیه شود. نظرتان درباره این قضیه چیست؟ گاهی بچه‌ها را نیز سرزنش می‌کنیم، تنبیه می‌کنیم به هر حال. ولی با اینکه شوکر ببندیم و این جوری حیوانات را ساکت کنیم، من واقعا مخالفم.

 

دکتر شارلوت طیار: بله. خب، خیلی ممنون که در این حد مهربان هستید. ولی حیواناتی که می‌توانند اهلی شوند، مثل سگی که در محیط بیرون است، شما تا می‌آیی، پارس‌کنان به دنبال شما می‌آید، اگر او را به خانه خود نیز راه ندهید، ممکن است همچنان مایه عشق او باشید و ممکن هم هست که یک موقعی اگر دلش خواست، از آنجا برود، بی آن که از بین رفته باشد. ممکن است شما به او غذا بدهید، یا شاید غذا ندهید، حالا در کشورهای مختلف، قوانین مختلفی وجود دارد که می‌گویند به حیوانات غذا ندهید. اجازه بدهید که خود حیوانات به شکل طبیعی در باغچه شما زندگی کنند یا بیایند گذر کنند. وقتی به حیوانات غذا می‌دهید، آنها در آنجا زیاد می‌شوند. حتی غذا دادن، مطلبی است که الان می‌گویند که در طبیعت نباید دخالت کنید. جایی که خرس‌های بزرگ دارند تردد می‌کنند، حیوانات مختلف، سنجاب، اگر غذایی موجود باشد از طبیعت، آنها استفاده می‌کنند. حتی ممکن است که کشت و کار شما را به هم بریزند؛ آویزان شوند و تمام محصولات شما را بخورند یا شاخه‌ها را قطع کنند. ولی می‌گویند که خود شما برای آنها غذا نگذارید.

 

محمد وجدانی: خیلی‌ها را دیده‌ام که از سر دلسوزی و محبت این کار را می‌کنند.

 

دکتر شارلوت طیار: بله. و این هم یک نوع دست بردن در طبیعت است. حتی طبیعت بزرگی که ما یک جا غذا تعبیه می‌کنیم برای این حیوانات. یک مدت همه خانم‌ها از سوپرمارکت کالباس می‌خریدند – ظاهرا یک حرکت لاکچری بود – این کالباس‌ها را پر پر می‌ریختند روی زمین که گربه‌ها بیایند و بخورند و آدم‌ها آنها را ناز کنند و با آنها کمی حرف بزنند. در این مورد هم مطلبی وجود داشت که می‌گفت نباید حیوانات را در این مناطق تشویق کنید. حالا تنبیه نمی‌کنید، با سنگ آنها را نمی‌زنید، تشویق هم نکنید. چون قدیم‌ها حیوانات را با تیروکمان و سنگ می‌زدند، یا آنها را در گونی قرار می‌دادند و به جای دوری می‌بردند و رها می‌کردند.

 

محمد وجدانی: بله.

 

دکتر شارلوت طیار: حالا انسان متمدن به این نتیجه رسیده که در کنار هم، تا جایی که آسیبی برای هم نداریم، لازم نیست که این کارها را بکنیم. پس در کنار هم، با کمترین آسیبی که می‌توانیم به یکدیگر بزنیم، زندگی کنیم. ولی ما در خانه را که باز می‌کنیم، اسم حیوان اهلی را که می‌شنویم، فکر می‌کنیم که همنفس ما شده است. نه، اهلی می‌شود، ولی همنفس نه. از حالت وحشی خارج می‌شود، ولی همنفس ما نمی‌شود. ما حیوان اهلی هم داریم که می‌تواند اهلی‌تر هم شود؛ ولی اینکه نژاد او را عوض کنیم، او را اخته کنیم، باروری او را سلب کنیم، جفت‌گیری‌هایی برای آنها ترتیب دهیم که دلخواه خودمان است تا آن چیزی که ناکارآمد است به یک کالای لوکس آپارتمانی یا خانگی تبدیل شود، این قبیل کارها به نظر من صرفا تحت عنوان حمایت از حیوانات یا با حیوانات مهربان باشیم نمی‌گنجد. حتی غذا دادن به حیوانات، تهیه لباس برای آنها، برگزاری جشن تولد برای آنها، دعوت از دوستان آن حیوان. شما دارید این کارها را با تصورات انسانی خود انجام می‌دهید.

 

محمد وجدانی: خب آخر ما نمی‌توانیم از حیوان بپرسیم که شما نظرتان چیست؟ برای شما جشن تولد بگیریم یا نه؟ ولی خب اگر چنین جشنی برایش بگیریم، خوب است دیگر. دور هم جمع می‌شویم و خوشحال می‌شویم.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان. ولی از انسان می‌توانید بپرسید. شاید این حیوانی که نمی‌توانید ازش سؤال کنید، خیلی هم در رنج و عذاب باشد. شاید خیلی هم در آن جشن خوشحال نباشد. از کجا می‌دانید که خوشحال است؟

 

محمد وجدانی: من تنها حیوانی که دیدم خیلی ناراحت بود، حیوان یکی از دوستان بود که واگذارش کرد و قشنگ من می‌دیدم که این حیوان چقدر استرس دارد و نگران است که دارند او را به جای جدیدی منتقل می‌کنند.

 

دکتر شارلوت طیار: از قفسی به قفس دیگر؛ نه به طبیعت خودش. و ما متأسفانه نمی‌توانیم حیوانی را که با تکنیک‌های انسانی خودمان در این حد فلجش کرده‌ایم، دوباره در طبیعت رها کنیم. پس بهتر است که اصلا آنها را از طبیعت به خانه‌ها نیاوریم. اجازه دهیم که حیوانات در طبیعت زندگی کنند.

 

محمد وجدانی: چرا؟ چه اشکالی پیش می‌آید؟ آیا تجربه‌ای، خاطره‌ای، نمونه خاصی در ذهن شما هست؟

 

دکتر شارلوت طیار: اوووه، بسیار، بسیار. برای اینکه تمام دوستان من حیوان خانگی داشته‌اند و من دیده‌ام که یک روز حیوان خانگی آنها دزدیده شده، یک روز غیب شده، بعد که دوربین‌های خانه را چک کرده‌اند، دیده‌اند که در همان محدوده دوربین‌ها حیوان دیگری آمده و گردن این حیوان خانگی را گرفته. یعنی اصلا به در حیاط نرسیده، حیوان را برده است و او را خورده. شاید هم… امیدوارم که او را نجات داده باشد و به جای دوری برده باشد.

 

محمد وجدانی: به نظر من که او آمده و این حیوان خانگی را به طبیعت بازگردانده است.

 

دکتر شارلوت طیار: خب، اگر هم او را به طبیعت برگرداند، جای دورتری خوراک دیگر جانوران می‌شود. این حیوانی که فقط یاد گرفته که در محدوده چهاردیواری شما راه برود و نجنگد، و از طبیعت حیوانی‌اش دور شده است، احتمالا از مشکلات بیرون از منزل شما راه گریزی نخواهد داشت.

 

محمد وجدانی: این نشان می‌دهد که ما باید مدرسه حیوانات را به طور جدی دنبال کنیم. اگر این حیوان آموزش ببیند که اگر دزدیده شد یا کسی او را شکار کرد و برد، حداقل بتواند برگردد به منزل خودش.

 

دکتر شارلوت طیار: شما چرا می‌خواهید تفکرات انسانی خودتان را به حیوانات گسترش دهید؟

 

محمد وجدانی: این قدر که این حیوانات را دوست دارم.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: دوست دارم که اگر هم کسی، حیوانی، جانور دیگری آمد و اینها را شکار کرد و برد، اینها بتوانند از خود دفاع کنند و به خانه خود برگردند.

 

دکتر شارلوت طیار: شما اگر بچه هم بزرگ کنید، وقتی بیست ساله شد، می‌گوید که لطفا در نحوه تحصیل من دخالت نکن. شاید من بخواهم درس نخوانم. شاید بخواهم مدتی کار کنم، شاید بخواهم رشته دیگری را بخوانم. شاید بخواهم از یک راه دیگر کسب درآمد کنم. شما آنجا هم نمی‌توانید دخالت کنید. حالا برای حیوانات می‌خواهید مدرسه بسازید، آموزش بدهید و اینها برگردند، بروند و بیایند؟ اگر واقعا چنین قدرتی وجود دارد، چرا این ارتباط را با همنوع خود ایجاد نمی‌کنید؟ چرا خودتان بچه‌دار نمی‌شوید یا چرا روی بچه‌های فامیل اثر مثبتی بر جای نمی‌گذارید؟ حیوانات را هم اگر دوست دارید، یکسری باغ‌وحش‌های آزاد وجود دارد که می‌توانید سر بزنید. من با باغ‌وحش‌های اینجا هم خیلی موافق نیستم – البته آنهایی که به شکل قفس است. و فکر می‌کنم که از دید یک حیوان، این حالت قشنگ نیست.

 

محمد وجدانی: متوجه هستم.

دامپزشک

دکتر شارلوت طیار: وقتی می‌بینیم که یک حیوان رها در طبیعت چگونه زندگی می‌کند، اینکه او را ببری در باغ‌وحش در معرض نمایش بگذاری. همان طور که با دید انسانی خود می‌خواهید برای حیوانات مدرسه بسازید، با همین دید انسانی ببینید که اگر انسانی را در یک قفس بگذارند و هر روز کسانی بیایند و او را تماشا کنند، هر کسی چیزی به او بدهد تا بخورد، این کار چقدر برای شخصیت انسان خفت‌بار است، چه برسد به حیوان که موجودی است جستجوگر در طبیعت.

 

محمد وجدانی: خب تکلیف آن حیواناتی که دچار نقص عضو هستند، چه می‌شود؟ اینها که واقعا نمی‌توانند به دل طبیعت برگردند. مثلا فرض کنید که من بتوانم از تانزانیا حیوانی را که دچار نقص عضو است، به ایران بیاورم و او را تحت سرپرستی خود قرار دهم. آیا با این هم مخالف هستید شما؟

 

دکتر شارلوت طیار: حالا چرا از تانزانیا؟ در همین جایی که خودتان هستید، حیوانات دچار نقص عضو وجود دارد.

 

محمد وجدانی: آخر در تانزانیا یک حیوان جالبی هست که دچار معلولیت است و اتفاق برایش یک ویلچر درست کرده‌اند. نمی‌دانم او را دیده‌اید یا نه.

 

دکتر شارلوت طیار: خیلی جالب است. خب شما این قدر حس محبت دادن به حیوانات را دارید که نگران آن هستید که یک حیوان در یک کشور دیگر، نتواند با معلولیتش کنار بیاید. درست فهمیدم؟

 

محمد وجدانی: دقیقا. آخر شما می‌فرمایید که حیوانات طبیعی که در دل طبیعت زندگی عادی خود را داشته باشند؛ ولی بعضی از حیوانات هم هستند که نقص عضو خاصی دارند. نمونه‌هایی از این موارد را من در تانزانیا دیده‌ام.

 

دکتر شارلوت طیار: بله.

 

محمد وجدانی: شاید بتوانیم اینها را بیاوریم و به عنوان حیوان خانگی نگهداری کنیم. اینها را که دیگر نمی‌توانیم به باغ‌وحش بسپاریم یا به دل طبیعت برگردانیم.

 

دکتر شارلوت طیار: اینها را می‌توانید به دامپزشک بسپارید. می‌توانیم بیمارستان‌های مخصوص حیوانات داشته باشیم تا وقتی آسیب دیدند، همه یک وظیفه اخلاقی داشته باشند که این حیوانات را به آنجا ببرند و درمان کنند. آدم‌های خوبی مثل شما هم یا سرمایه‌گذار اقتصادی آن باشند یا سرمایه‌گذار انسانی، یعنی نیروهای انسانی و فکری که از وقت خود مایه بگذارند و به این حیوانات رسیدگی کنند و آنها را دوباره به دل طبیعت برگردانند. اگر دیدید که یک حیوان می‌شلد یا پایش خونریزی دارد، به این فکر می‌افتید که او را پانسمان کنید یا به دامپزشکی ببرید و درمانش کنید تا بتوانید او را دوباره در طبیعت رها کنید یا نه، به این فکر می‌افتید که او را درمان کنید و بابت این درمان، مالکیت آن حیوان را حق خود می‌دانید؟

 

محمد وجدانی: به نظرم، یک حقی برای من ایجاد می‌شود، چون من این حیوان را به نوعی نجات داده‌ام؛ ولی دارم به این فکر می‌کنم که شاید بتوانیم قبل از مدرسه حیوانات، بیمارستان حیوانات را احداث کنیم.

 

دکتر شارلوت طیار: فکر بدی نیست؛ با این قسمت موافقم. من فکر می‌کنم که با کمک‌های عمومی بتوانیم برچسب حمایت از حیوانات و برچسب دوستدار حیوانات و دوستدار محیط زیست را به شکل صحیح به کار ببریم. اینها را چرا ما برعکس می‌کنیم؟ چرا با فکر انسانی خود می‌آییم برای خودمان مدال نصب می‌کنیم و به خود می‌گوییم که آفرین! تو چقدر حیوانات را دوست داری. و این ما را راضی می‌کند؛ معلوم نیست که آن حیوان را راضی کند. اگر قدرت باروری را از شما بگیرند و در عوض به شما آب و غذا بدهند؛ اگر زمان‌هایی که شما خیلی بیقرار هستید، شما را ببرند یک دور با ماشین یا با چیزی که به دور گردنتان وصل است بچرخانند؛ یا اگر خیلی خوش‌اخلاق باشید، افسار هم به گردنتان نیندازند و بدون افسار در کنار شما راه بروند و زمان بازگشت را هم آنها برایتان تعیین کنند، آیا شما راضی و خشنود خواهید بود؟

 

محمد وجدانی: الان با صحبت‌های شما من دو مدال و دو درجه افتخار را بر روی دوش خود احساس می‌کنم: یکی خودخواهی بود و دیگری هم می‌شود خودفریبی! در واقع با این برچسب‌ها ما داریم خودمان را فریب می‌دهیم. شما درست می‌گویید؛ این اسمش شاید حمایت از حیوانات نباشد.

 

دکتر شارلوت طیار: گرفتن قدرت طبیعی حیوانات، دوستی انسان با حیوان در محیط خانه ما کمی عجیب است. اگر راست می‌گویید، شما بروید و در محیط حیوانات، دوستی کنید. می‌توانید؟ شما می‌توانید به دل جنگل بروید و شب در آنجا بخوابید و بگویید من با حیوانات دوست هستم؟

 

محمد وجدانی: اگر حیوان خانگی من همراه من باشد و هوای من را داشته باشد، شاید جرئت کنم بروم.

 

دکتر شارلوت طیار: آهان.

 

محمد وجدانی: مثلا می‌گوید این دوست من است. او را اذیت نکنید، نخوریدش امشب.

 

دکتر شارلوت طیار: نه، این را نمی‌گوید. و ممکن است که خود او هم خورده شود – چون شما او را بی دست و پا کرده‌اید – و شما را هم بخورند. بنابراین به نظر من بهتر است که به این فکر کنید که همین قدر که زندگی کردن در جنگل برای شما سخت است، همان قدر زندگی کردن در خانه شما برای آن حیوان سخت است. ولی ما به این موضوع رنگ و لعاب می‌بخشیم و از آن استفاده‌های فردی می‌کنیم. حالا یکسری استفاده‌هایی که پلیس و نظایر آن انجام می‌دهد، قابل قبول است؛ مثلا از سگ‌ها برای تشخیص بو یا نجات انسان استفاده می‌کنند، باز به شیوه الأهم فالأهم پذیرفتنی است. باید دید که این استفاده چقدر به انسان‌ها کمک می‌‌رساند. مشابه آن مورد موش آزمایشگاهی است. شما به عنوان پلیس، در فرودگاه یا جاهایی که چیزی دارد رد و بدل می‌شود و خطایی دارد صورت می‌گیرد، افسار حیوان را در دست دارید.

 

محمد وجدانی: موقع حوادث طبیعی، ممکن است سگ‌های زنده‌یاب کمک خوبی باشند.

 

دکتر شارلوت طیار: بله، بله. در حوادث طبیعی اینها را بیاورند و بفرستند برای امداد و نجات. حالا این را می‌شود این طور در نظر گرفت که بسیار خب، اینها را نگه می‌دارند، به آنها آب و غذا می‌دهند ولی ای کاش که حتی اینها را هم از زندگی طبیعی خود دور نکنند؛ احتمالا که نمی‌کنند.

 

محمد وجدانی: نه، بیایند وظیفه خود را انجام دهند و بعد برگردند سر خانه و زندگی طبیعی خود.

 

دکتر شارلوت طیار: باید برگردند. چرا؟ چون اگر به طبیعت برنگردند، دوباره تبدیل می‌شوند به همان حیوان خانگی ملوسِ شماپسند. و در قالب این نقش، دیگر نه آن قدر بویایی تیزی خواهند داشت، نه آن قدر قدرتی دارند که بروند یک بچه‌ای را که در چاه افتاده، نجات دهند؛ نه می‌توانند شنوایی خود را به کار بگیرند؛ بلکه فقط با تن صدای شما خو می‌گیرند و به آن عادت می‌کنند. به نظر من، به جای حمایت از حیوانات، برده‌داری نوین اصطلاح مناسب‌تری است.

 

محمد وجدانی: موافقم با شما. و اجازه بدهید که از مخاطبان عزیز بیگ بنگ بیوتی دعوت کنیم که نظرشان را در این مورد حتما برای ما بنویسند. اگر حیوان خانگی دارند یا با این مباحث، موافق یا مخالف هستند، نظرات خود را با ما در میان بگذارند.

 

دکتر شارلوت طیار: حتما. من هر موردی بود، باز هم آماده صحبت و نشست هستم.

 

محمد وجدانی: خیلی ممنون از شما.

 

دکتر شارلوت طیار: امیدوارم که سؤالات ذهنی خود را به نحوی جواب بدهیم که دوستدار انسان، حیوان، طبیعت و جهان و خلقت باشد.

 

محمد وجدانی: کاش بتوانم حرف‌های شما را برای حیوان خانگی‌ام نیز ترجمه کنم تا او یکجورهایی بفهمد که شما چقدر هوای آنها را دارید.

 

دکتر شارلوت طیار: کاش بتوانی جواب او را هم بشنوی.

 

محمد وجدانی: سؤالی ندارد بنده خدا.

 

دکتر شارلوت طیار: جای سؤالی برای او باقی نگذاشته‌اید. موفق باشید.

 

محمد وجدانی: متشکر از لطف و محبت و همراهی شما.

 

دکتر شارلوت طیار: ممنونم.

 

محمد وجدانی: تا دیدار بعدی، خدانگهدار.

 

دکتر شارلوت طیار: خدانگهدار.

نظر ارزشمند شما
۵ ۱ رأی
امتیازدهی به مقاله
اشتراک
اطلاع از
guest
۰ نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه نظرات
اپلیکیشن آموزش زبان
دیکشنری جمله ساز با ترجمه
0
دوست داریم نظرت را بدانیم، نظر بده.x